کد خبر: 1300204
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۲:۲۰
ناگفته‌هایی از بینش و منش شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی  در آیینه یک یادمان نو انتشار
«هارداسان» در بازنمایی شهید جمهور اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، در بازنمایی سیره شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی به نگارش درآمده است
شاهد توحیدی

جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، در بازنمایی سیره شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی به نگارش درآمده است. این پژوهش از سوی محمدمهدی رحیمی انجام شده و انتشارات سوره مهر، آن را روانه بازار کتاب کرده است. نویسنده در جلسه رونمایی از این تحقیق به نکات پی آمده اشارت برده است:
«دوست داشتم امروز در آستانه ۲۲ اردیبهشت، به بهانه دیگری در مصلی بودم، کما اینکه سال گذشته در دقایق اولیه طلوع آفتاب، همراه با شهید رئیسی به نمایشگاه کتاب آمدیم تا بازدیدی از آن داشته باشیم، پیش از آنکه مزاحمتی برای مردم ایجاد کنیم. دوست داشتم امسال هم همراه با او به نمایشگاه کتاب می‌آمدیم، نه آنکه اینجا بنشینم و با حسرت به بیان خاطراتی از او بپردازیم. آغاز دغدغه نگارش این کتاب به صورت جدی از فردای شهادت شهید رئیسی و همزمان با روز میلاد امام رضا (ع) بود. تقدیر اینچنین بود که در شب میلاد امام رضا (ع)، این کتاب درباره خادم الرضا منتشر شود. این روز در سال گذشته، به پیدا شدن پیکر‌های شهدا در کوهستان ارسباران می‌گذشت، همان نقطه که دیگر احساس کردم، کار تمام شده است! زمانی که در پشت آمبولانس بودم، تک تک خاطرات در ذهنم تداعی می‌شد. پیش از آنکه به تبریز برسم، با خودم عهد کردم که همه مطالبی را که به دلیل ملاحظات مختلف نتوانستم در زمان حیات شهید رئیسی منتشر کنم، در کتابی تکمیل کنم که نتیجه‌اش هارداسان شد. هر خاطره‌ای را که به ذهنم می‌رسید، می‌نوشتم. حتی در ایام تشییع که شهر به شهر می‌رفتیم و شاهد اظهار لطف‌های عجیب و دستنوشته‌های غیر تشریفاتی و غیرسازمانی بودم که با ادبیات خاصی نوشته بودند، برایم یادآوری خاطراتی بود که در قالب صوت ذخیره کردم. پس از شهادت شهید رئیسی با همکاران روابط عمومی ریاست جمهوری و دوستان صحبت کردم و همکاری کردیم که البته باید بگویم بخشی از کتاب را همراهی و زحمات آنها می‌دانم و به نوعی کار را با آنها آغاز کردم. در بخشی هم به سایت ریاست جمهوری مراجعه کردم تا عکس‌ها و فیلم‌های منتشره را مرور کنیم. همه آنها برایم یک خط زمانی بود. تک تک آنها گنجینه‌ای از عکس‌های منتشر شده یا منتشر نشده بودند. ما از تک تک لحظه‌هایی که با شهید رئیسی بودیم، خاطره ثبت کردیم. در آن زمان فکر نمی‌کردیم این خاطرات برای تهیه کتاب هارداسان مورد استفاده قرار بگیرد. در آن زمان به سردار موسوی می‌گفتیم لطفاً هر جا که آقای رئیسی هستند، اجازه بدهند ما حضور داشته باشیم. در آن مقطع دلیل‌مان اهمیت ثبت تاریخ کشور بود. این جمله که رهبری فرمودند: دلم برای رئیسی سوخت، به مطالبی برمی‌گردد که به دلیل ملاحظاتی نتوانستیم از شهید رئیسی منتشر کنیم، زیرا در آن مقطع با فضای رسانه‌ای و مجازی سازمان‌هایی روبه‌رو بودیم که غیرمنصفانه و به دور از اخلاق فضای سفید را سیاه می‌کردند. ریشه‌اش وطن فروشی‌ها بود. دلمان از آنهایی سوخت که توقع داشتیم از رئیسی حمایت کنند و نکردند. از آنهایی که توقع نداشتیم در حق او جفا کردند! وگرنه که ذات عقرب، نیش زدن است و کسی از آن انتظار ندارد. آدم از کسانی انتظار و توقع دارد که می‌توانستند و نکردند. دل آدم از آنجا سوخت....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار